مقدمه:
توی مقاله قبلی فیلم کازینو رویال رو معرفی کردیم و مقداری دربارهش حرف زدیم. حالا قصد داریم که درباره دومین فیلم مجموعه جیمز باند با حضور دنیل کریگ حرف بزنیم. این فیلم که اسمش Quantum Of Solace یا ذره ای آرامش هستش ، سال 2008 اکران شد . همین اول باید گفت که برخلاف اسم ، هیچ آرامشی توی فیلم وجود نداره.انگیزه نامگذاری فیلم هم احتمالا ارتباطش با سازمان Quantum باشه که توی فیلم معرفی میشه . خلاصه که با ما همراه باشید تا حسابی این فیلمو بشکافیم و دربارهش حرف بزنیم.

دنیل کریگ در نقش جیمز باند
شروع : طوفانی با ریتم بالا
مثل تمام فیلم های جیمز باند ، این فیلم هم اول با صحنه هایی که به عنوان پیش زمینه داستان اصلی نشون داده میشن، شروع میشه. صحنه ابتدایی تعقیب و گریز با چاشنی تیراندازی نوید اکشن پر و پیمونی رو به ما میده. بعد از تعقیب و گریز، تیتراژ آغازین فیلم شروع میشه که با موسيقي پر شور و حرارت خودش (Another Way To Die) حسابي بيننده رو آماده شروع فيلم ميكنه.تيتراژ اين فيلم از نظر بصري و انيميشن هم بسيار جذابه و ميتونم اين قول رو بهتون بدم كه اين تيتراژ رو به هيچ وجه اسكيپ نميكنيد.

Quantum Of Solace
از تيتراژ كه بگذريم ، وارد اصل داستان ميشيم . دقيقا مشابه فيلم قبلي ، يعني كازينو رويال ، در اينجا هم فيلم با صحنه هاي فرار و پاركور شروع ميشه كه در كنار موسيقي فيلم ، حسابي پتانسيل اينو داره كه پاي فيلم ميخكوبتون كنه . در كل ، شروع فيلم ، شروع بسيار جذاب و پر هيجاني هست و حتما بيننده رو ترغيب ميكنه تا فيلم رو دنبال بكنه و از اين نظر كاملا موفق بوده.
بازیگری و شخصیت پردازی:
تعدادی زیادی از بازیگران این فیلم ، در فیلم قبلی حضور داشتهاند و در کنار آنها تعدادی دیگر هم در این فیلم به مجموعه اضافه شده اند.

بازیگران فیلم Quantum Of Solace
در بین اعضای این تیم بازیگری ، دنیل کریگ در نقش جیمز باند،جودی دنچ در نقش ام و جفری رایت در نقش مامور فلیکس ، نقاط مثبت هستن و نقششون رو بسیار خوب اجرا میکنن. اما از نقاط منفی . خانم اولگا کریلنکو که توی این فیلم نقش کامیل ، بازیگر نقش اصلی زن، رو اجرا میکنه ، نتونسته ضخصیت رو باور پذیر کنه و حس جلوی دوربین بودن رو به بیننده منتقل میکنه و از نظر بازیگری بیننده نمیتونه باهاش ارتباط بگیره . البته باید گفت که این نقد به بازیش توی این فیلم و در سال 2008 مربوط میشه مخصوصا اینکه این فیلم جزو اولین تجربه های بازیگری حرفهایش بوده .

اولگا کوریلنکو در نقش کامیل
بازیگر نقش منفی اصلی هم ماتیو آمالریکه که حقیقتا این نقش منفی هیپجوره بهش نمیاد و اصلا روش نمیشینه . البته خودش هم توانایی اجرای این نقش رو نداره و اصلا حس ترس و خطری که بیننده باید ازش بگیره رو تامین نمیکنه. آناتولی تاوبمن هم که نقش وردست دومینیک گرین ، ویلن اصلی فیلمه و با مدل موهای شبیه به جیم کری توی فیلم احمق و احمق تر ، صرفا حس حماقت رو به بیننده منتقل میکنه و ذره ای پتانسیل خطرناک بودن رو هم نداره .

ماتیو آمالریک در نقش دومینیک گرین
در نهایت اینکه تیم بازیگری این فیلم ، مخصوصا تیم نقش های منفی ، نسبت به فیلم قبلی یک پسرفت تمام عیار بوده و قطعا از عوامل ضعیفتر شدن فیلم بوده .
از بازیگری که بگذریم ، به شخصیت پردازی میرسیم . البته که میدانیم از فیلم های اکشن و جاسوسی ، نباید انتظار شخصیت پردازی آنچنانی ای داشته باشیم ، اما خب به واسطه اینکه فیلم از مجموعه جیمز باند است ، با نگاه دیگری نسبت به همصنفی هایش این موضوع رو بررسی میکنیم.
در این فیلم ، درباره شخصیت جیمز باند ، هیچ چیز جدیدتری نسبت به فیلم قبلی نمیفهمیم و عملا اطلاعات جدیدی رو به دست نمیاریم. در عوض با شخصیت ام بیشتر آشنا میشم و متوجه علاقه شخصیش و اعتماد داشتنش به مامور باند میشویم .

جیمز باند
شخصیت دومینیک گرین که قبلتر درباره بازیگرش گفتیم ، در زمینه شخصیت پردازی هم دچار ضعف است . به عنوان ویلن اصلی فیلم هیچ حرکت خطرناک یا حرف ترسناک و کلا هیچ چیزی که بتواند بیننده را قانع کند که این شخصیت ممکن است همه چیز را بهم بریزد ، از او سر نمیزند. حتی در خشمگین ترین حالت و بابرنامه ترین حالتش هم بیننده مطمئن است که او و رفقای کند ذهنش هیچجوره توانایی اذیت کردن جیمز باند را ندارند.
اما بهترین شخصیت پردازی در این فیلم ، روی شخصیت کامیل انجام شده ، در طول فیلم ما با گذشته او آشنا میشیم و انگیزه او برای انجام کارش را درک میکنیم و با او همراه میشویم . علاوه بر این ، کامیلا نسبت به وسپر در فیلم کازینو رویال ، شخصیت مستقل تر و بینیاز تری نسبت به جیمز باند است.
مامور فلیکس هم نسبت به فیلم کازینو رویال ، دچار تحول خاصی نشده ، ولی نزدیکتر شدن و کمک کردنش به جیمز باند توی این فیلم مشخص تره.

جفری رایت در نقش مامور فلیکس
ریتم تند ، مالهای بر داستان ضعیف
نقطه شروع این فیلم ، دقیقا از پایان فیلم قبلی،کازینو رویال،است. البته هیچ ربطی به داستان یان فلمینگ ، نویسنده اصلی مجموعه جیمز باند، نداره و مستقل از اون محسوب میشه.
در زمینه اجرا ، داستان با حفره ها و سوال های بدون جوابی تحویل بیننده داده میشه ، مثلا اینکه چطوری دو تا سازمان اطلاعاتی گردن کلفت نتونستن جلوی کارای جیمز باندو بگیرن ، یا اینکه چرا خانم فیلدز که برای برگردوندن مامور باند به بولیوی رفته بود و خیلی مصمم میخواست حتی با دستبند تحویلش بده ، یکدفعه ای و در همون شب با جیمز باند رفیق شد . یا اینکه تصرف و مالکیت منابع زیستی چرا باید برای اون شرکت مهم باشه؟. یا اینکه سرنوشت سیاستمدارا و آدمای گردن کلفتی که عضو برنامه Quantum بودن تکلیفشون چی شد ؟.

جیمز باند و اقای وایت
خب باید گفت که فیلم جوابی برای این سوالا بهتون نمیده ، ولی در عوض یه چیز دیگه بهتون میده و اون ریتم فوق العاده بالا و هیجان فوق خفنه . از اول تا آخر این فیلم شما با اتفاقات پشت سر هم و صحنه های اکشن جذاب ، حسابی غرق فیلم میشید و ممکنه گذر زمان رو حس نکنید . و خب اگر آدم سخت گیری نباشید ، احتمال داره که تا آخر فیلم اصلا با سوال خاصی مواجه نشید .
باید گفت که با توجه به تکنولوژی موجود در زمان ساخت فیلم (2008) کیفیت جلوه های ویژه و انفجار ها واقعا راضی کنندهست و آنچنان متوجه مصنوعی بودنشون نمیشید.
جمع بندی:
در نهایت ، فیلم ذره ای آرامش از مجموعه فیلم های جیمز باند ، شاید آنچنان داستان خفنی نداشته باشه ، ولی جزو فیلم های خوب سبک اکشن جاسوسی به حساب میاد . از نکات مثبتش هم میشه به ریتم تند ، اکشن با کیفیت ، جلوه های ویژه باور پذیر و موسیقی خوب اشاره کرد. طرفدارهای مجموعه جیمز باند، برای اینکه متوجه داستان فیلم اسپکتر و زمانی برای مردن نیست ، بشن به احتمال زیاد این فیلم رو دیدهان. طرفداری های بی چون و چرای فیلم های اکشن هم قطعا لذت تماشای این فیلم رو از دست ندادن.